ان الحسين مصباح الهدي و س

ساخت وبلاگ
گاهي فکر مي کني چرا هرچه به در مي زني باز نمي شودچرا هي به در بسته مي خوري؟!چرا آنهايي که هميشه هوايت را داشتندبرايت پارتي جور مي کردندديگر خبري از اين کارهايشان نيستچرا ديگر نمي بيني معجزه ي يک نگاهشان را؟؟!چرا؟؟واي...واي اگر درست باشد اين فکر و خيال!اينکه از تو ناراحتنددلگيرندناراحتند که دل بنده ش ان الحسين مصباح الهدي و س...
ما را در سایت ان الحسين مصباح الهدي و س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sangaretanhai9 بازدید : 67 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 7:33

هيچ چيزي سخت تر از زندگي با آدم هايي کهجلوتر از دماغشون رو نمي بينن نيستکسانيکه خودشون اساسا هدف خاصي تو زندگيشون جز روزمرگي ندارند و تحمل ديدن اهداف بزرگ بقيه هم براشون سختهو اون رو ابلهانه فرض مي کننچون به جاي علافي و بي خيالي هدف دارن و زندگي راحت روبه سختي کشيدن براي هدف هاشون ترجيح ندادن!سخته همنشيني و دوستي با کسانيکه هيچکدوم تو رو درک نميکننو سخت تر از اون اينکه مجبوري به بودن در کنارشون و تحملشون!...............................................................................................درد من حصار برکه نيست....درد من زيستن با ماهيانيست که فکر دريا به سرشان خطور نکرده!  ان الحسين مصباح الهدي و س...
ما را در سایت ان الحسين مصباح الهدي و س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sangaretanhai9 بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 1:53

 


جمعه...


روزي که دل مي گيرد


و در پي قراري است


براي بي قراري هايش....


چه سخت مي گذرد ثانيه هايش


چقدر سخت است ماندن در خانه


و ديدن غروب غم انگيزش...


خصوصا اگر شب قبلش هم روضه اباعبدالله نرفته باشي


 


تکمله:


دلم بي قرار و نا آرام است


يار مي خواهد....


غزلي شعري که از او بگويد...


 


 

ان الحسين مصباح الهدي و س...
ما را در سایت ان الحسين مصباح الهدي و س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sangaretanhai9 بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 1:53

باز بهمن آمدماهي که از آن براي من و نسل من يادآور جشن و شور شوق استيادآور پيروزي و استقامت و افتخاريادآور روزهاي سخت و پر تب وتاب پدرانمانبراي به ثمر نشستن انقلابشانيادآور خاطرات مبارزه استنديده ايم آن روزها رااما بسيار شنيده ايم و تصوير آن را ديده ايمروزهاي عجيبي است...با اينکه سال ها از آن روزها فاصله داريماما حس مي کنيم آن راانگار روزها و دقايق به ياد همان سال هابه تپ و تاپ و تکاپو مي افتندانگار لحظه ها به تپش مي افتند به ياد 38 سال پيششانبه ياد اشک ها و لبخندهابه ياد صلابت و استواري و ايستادگي که تمام نشدهجريان داردمثل خون در رگ تاريخ اين کشورهنوز مي شود درکشان کردسيالند نه جامدهنوز مي آيد فرياد وا اسلاماي امامفرياد "به داد اسلام برسيد"شمي رسد صداي لبيک مردممي شود ديد لحظه هاي غريبانه شهادتشان رابا اشک هاي حلقه زده در چشم هايشانو نگاهي که به آسمان داشتندو دلي که به ياد امامشان مي تپيدحوادثي به آن بزرگي هيچگاه پاک نمي شوند از حافظه هاهيچگاه فراموش نمي شوندآمده بود مردي که براي همه برنامه داشتاز دبستاني ها گرفته تا کودکان گهواره هاهمه را در نظر داشتروي همه حساب باز کرده بودهمه را فرا ان الحسين مصباح الهدي و س...
ما را در سایت ان الحسين مصباح الهدي و س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sangaretanhai9 بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 1:53

مادر...سلام مادرچقدر سخت و سنگين استچقدر توان و شجاعت مي خواهدخطاب کردن شماچقدر حس غريبي استبردن نام شما...مادر جانشب هايي استکه حرف از شماستاز روضه هايتاناز مظلوميتتاناز هدف هايتان!حرف شماستحرف علي استحرف حسن و حسينوحرف زينب!زينبتانو چه زينبي!کاش حرف مهدي هم وسط مي امدحرف قلب اندوهگينشخدا مي داندفرزندتان چه مي کشد اين شب ها با شنيدندوباره ي روضه هايتانبا ياد در و ديوار و...بگدريم...سخت استقلبمان در فشار استخدا به داد قلب زينب برسدچه به سر آن خانه آمدچه بر سر علي آمدواي از درد غريبيواي از دردهايي که پايانينيست برايشانواي از درد مظلوميت و تنهايي و بي کسيواي از قدرنشناسيواي بر تمام تاريخ بعد از شما!واي بر روزهاي بي مادريمادر جان امشب کسي نيست علي را آرام کندامشب کسي نيست دست نوازش بر سر فرزندانتان بکشدامشب غصه عالم به دوش زينب استامشب قلب حسن جمع غم هاي عالم استامشب شبي است سختامشب را خدا مي داند چگونه صبح شده استرفتي...تاب ديدن غم هاي علي را نداشتييک طرف علي بود وحسن و حسين و زينبينتيک طرف تو بودي و درد هاي عالم و دوري پدرخودت را به آب و آتش زديهمه چيزت را فدا کردي مگر حق علي را پس بگير ان الحسين مصباح الهدي و س...
ما را در سایت ان الحسين مصباح الهدي و س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sangaretanhai9 بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 1:53

 چقدر سخت است...چقدر زندگي دنيا سخت و رنج آور استتا به حال به اين اندازه سختي و تلخيش را باور نداشتمنمي گويم حس نکرده بودمبه باور نرسيده بودمبه آنچه خود خداونداز ابتدا به ما گفته بودگفته بود دل نبندگفته بود وسوسه اش نشوگول ظاهرش را نخورهمان لحظه که به رويت مي خندد خنجر از پشت مي کشدکامت را تلخ مي کندداغ به دلت مي نشاندبه دنيا نمي شود دل خوش کرد...جاي تو پيش منست...در جوار منگفتي...شنيدم...قول دادمعهد بستمالان يادم نمي آيد اما...وقتي بي چشم و روييم را ديديکه بر خوان نعمت توام و بنده ي ديگريتو گفتيتو گله کرديکه "مگر من با تو عهد نبستم  اي بني آدم که بنده من باشي نه شيطان!"اما من هربار با علم به اين گول مي خورم!!بگذريم...قصه ي خطاهاي من و گذشت تو در اين مقال نمي گنجد...........................................................................................................................................دلم مي خواهد لحظاتي برسند که دغدغه اي نباشد!من باشم و يک بغل آرامشبنشينم و با خيال راحت شعر بگويميک بار هم که شده وقت گفتن شعر داشته باشممثل خيلي ها ساعت ها برايش وقت بگذارممن باش ان الحسين مصباح الهدي و س...
ما را در سایت ان الحسين مصباح الهدي و س دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sangaretanhai9 بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 1:53